هر جا رو نگاه می کنم نیستیه . پشت دستم و می کشم به چشام و جشام می سوزه . هر چی می خونم چشام می سوزه . هر چی گوش می دم چشام می سوزه . هر چی نگاه می کنم پُشتِ دستم و می کشم به چشمام و می سوزه . می سوزه . هر کی هر چیزی می گه برام بوی بی دغدغگی و خوش خیالی میده و حالم و بهم میزنه . هر چیزی هر کی میگه غیر چیزی که من بهش فکر می کنم تهوع آوره .
چشمام می سوخت و نمیدونم چرا هارد قدیمی که توش عکسای داخل گوشیم و از قدیم ریخته بودم و زدم به لپ تاپ و نشستم عکسارو دیدم . یه فایل بود عکس های واتس آپ . چشام خیلی می سوزه . گذشته و حال و آیندم می سوزه . کاش همه با هم بمیریم . بمیریم و زنده شیم . تو دنیاهایی که همیشه قبلِ خواب بهش فکر می کردیم . یا آدم هایی که دوست داشتیم پیشمون باشن و تو حموم بهشون فکر می کردیم . کاش قوی بودم و جشمام نمی سوخت. اما خب ."فکر کردم که می شود جنگید فکر کردم فقط خودم مَردم." . شب بخیر.
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید ..!
سوزه ,فکر ,چشام ,چی ,چیزی ,کنم ,می سوزه ,سوزه هر ,و می ,فکر می ,می کنم
درباره این سایت